درباره ی معلم و معلمی، بسیاری می دانند و هرکسی می تواند در این باره بنویسد و بگوید. بعد از 30 سال معلمی، فرصتی پیش آمد تا من نیز در این باره بنویسم و نوشتارها و افکار خود را در این جا به اشتراک بگزارم.
بدون شک قبل از معلم شدن، می بایست به این شغل و یا کار دلبستگی داشت و به آن عشق ورزید، به گونه ای در تمایلات فرد عشق به معلمی در اولویت باشد و فقط بدین ترتیب است که می توان وارد این گشتره ی بزرگ شد.
من عاشق معلمی بودم و در میان تمامی مراحل آموزش و پرورش، علاقه به (آموزش ابتدایی و یا دبستانی ) داشتم.به معلمی که در مقطع دبستان درس می دهد،(آموزگار) می گویند.
آموزگار بر خلاف (دبیر) که در دبیرستان درس می دهد، می بایست به دانش های گوناگون، ادبیات، هنر و... مسلط باشد. دبیر فقط در یک درس متخصص می شود، ولی آموزگار همانگونه که ذکر شد، متخصص در بیش از یک درس می باشد.
آموزگار علاوه بر این، بنیانگزار انسان آینده است... انسانی که می تواند سازنده باشد و یا این که بی تفاوت و یا منفعل ...
حال این پرسش مطرح می شود که آیا کسانی که در ایران آموزگار می شوند، به این کار دلبستگی داشته اند و یا این که عواملی چند آنان را به انتخاب آموزگار وادار نمود؟!
در مراکز تربیت معلم و یا دانشسراهای پیشین که مسئولیت تربیت معلمان را بر عهده داشتند و اینک دانشگاه های( فرهنگیان) مشئولیت این کار را دارند، افراد پذیرفته شده، بعد از چندی با هم آشنا شده و تمایلات آنان نیز آشکار می شود... که اینجانب مطلب بعدی را به این مراکز اختصاص می دهم.
واقعیت این است که با توجه به افت تحصیلی فاحش دانش آموزان کنونی، و وضعیت تأسف بار معلمان در حال حاضر، نشان دهنده ی این است که بیشتر دانشجویان مراکز فوق الذکر، علاقه به معلمی در اولویت آنان نبوده است و اینان به علل (معاف شدن ) از خدمت نظام وظیفه، اشتغال به کار بدون علاقه و به علت امرار معاش و... همه و همه باعث انتخاب شغل معلمی شده است.
لازم به ذکر است که درباره ی علل دیگر نیز در مطالب بعد سخنانی نوشته خواهد شد، و در ضمن در کشورمان آمار قابل اطمینانی در دست نمی باشد... هر چند در کشورمان پژوهش های گوناگونی به عمل می آید ولی به علل مختلف، نمی توان به آمار موجود اطمینان چندانی داشت و با توجه به همین، اینجانب در نوشتن این مطالب از نظرات خویش استفاده می نمایم و در صورت وجود آمار قابل اطمینان، بدون شک این پژوهش ها و آمار ها را ارائه خواهم داد.
